سالک «حق الیقین» بودی شهید!
بین خوبان بهترین بودی شهید!
اهل فرهنگ و جهادِ بی بدیل
باور و اندیشه ات خوب و اصیل
ای «شهید بی سر» والاگُهر
نازنین دُردانه ات شد بی پدر
ای نگاهت آتشی بر جان ما
شعله زد بر عزّت و ایمان ما
آن نگاه پُرصلابت کُه شکن
شد فروغ ویژه سرباز وطن
ناکسان رسوای آن تیغِ نگاه
جانفدای شوکت زیبای ماه
با تو ما مردُم به خود باز آمدیم
جملگی در شوقِ پرواز آمدیم
سرو بی سر! سر به جانان باختی
کان چنان، بر خیلِ دشمن تاختی
بی وطن ها! «داعش» مزدورِ غرب
از سرافرازان چو تو در تاب و تَب
جان سپار راه مولایم «حسین»(ع)
ای «ذبیح اللّه» چو آقایم «حسین»(ع)
ای بریده حَلق و حَنجَر غرق خون
عاشق سرمستِ صحرایِ جنون
نان بیشرمی نخوردی ای شهید!
رَه به بیراهه نبُردی ای شهید!
کِی گرفتی با عَدو سِلفی؟ کجا؟!
«چهره ات» شد زیور آیینه ها!
ای صفاهانی نسب ای مردِ دین
چلچراغِ روشنِ این سرزمین
نامه در نامه همه نامِ تو شد
اهلِ گیتی ماتِ اقدامِ تو شد
از تو «محسن» جان محاسن دیده ایم
ما ترا در «عشق»، ساکن دیده ایم...
سیاوش امیری
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.